book-andromedastrain

نژاد آندرومدا

نژاد آندرومدا، نامی که شما را یاد چند موضوع می‌اندازد. اگر با اُپراهای فضایی در ادبیات ژانر علمی تخیلی آشنایی داشته باشید، و حتی بینندۀ فیلم‌های علمی تخیلی باشید، یقیناً تصور شما بر آن خواهد بود که با داستانی کاملاً فضایی، انهم از نوع میان ستاره‌ای اگر نه حتی میان کهکشانی سر و کار دارید. ولی نیم نگاهی به نام بزرگ و شناخته شدۀ نویسنده بیندازیم. مایکل کرایتون! بیوشیمی‌دانی که یکی از شخصیت‌های چندکاره و موفق قرن بیستم بود. اگر آنقدر زود یکی از همان مشکلاتی که در تحقیقاتش، بنیاد پژوهشی‌اش و همینطور داستان‌هایش می‌نوشت به شکلی گریبانگیرش نمی‌شد، ما تقریبا هر دو سال یکبار شاهد یک کار جدید از وی تا کنون بودیم و این روزها جشن ۷۵ سالگی این شخصیت محترم، موفق و کاملاً آکادمیک را می‌گرفتیم.





شاید با یادآوری پارک ژوراسیک که شاهکار نفس‌گیرش بود که اسپیلبرگ را هم قانع کرد تقریباً بهترین فیلمش را بنا بر این داستان بسازد، از نژاد آندرومدا، پیش از خواندن کتاب، یا دیدن فیلم که به سال ۱۹۷۱ یعنی سه سال پس از فروش فوق‌العادۀ کتاب، ساخته شد، تصوری از آنچه در داستان و فیلم نفس‌گیر دیگری به نام بیگانه داشته باشید. یعنی یک اُپرای فضایی ترسناک. موجوداتی که انسان زمینی تاکنون با آن‌ها برخورد نداشته. ولی اینطور نیست! من به عمد هیچ جزییاتی از داستان را لو نمی‌دهم تا کتاب را بخوانید.

ولی در اینجا نوشته‌ام را چند بخش می‌کنم: کتاب اصلی، کتاب فارسی‌شده و فیلم. در اینجا چندان هم قصد نقد خود اثر را ندارم. ادامه مطلب

 پیش درآمدی بر معرفی چند کتاب

شاید بتوانم با این جمله شروع کنم: برای محیط علمی راکد و مسمومی چون محیط علمی ایران، خلق انگیزه همتی بس عظیم می‌طلبد. کسی که عاشق کارش و مطالعاتش باشد، عاشق یادگیری باشد و سدهای بسیاری را هرچند با تحمل مسائل بسیاری از جمله مشکلات بزرگ اقتصادی که گریبانگیر جامعۀ علمی و دانشگاهی ماست، باید از پیش رو بردارد. طی سال‌های متوالی تجربۀ شخصی من حداقل به من نشان داده:

محیط علمی آلوده به پول، که البته به طور مجرد دستاورد و نتیجۀ زحمت ولو زحمت روانی و کلامی یک دلال باشد، می‌تواند لذت بخش باشد و کسی منکر ارزش رفاه اقتصادی نیست. در کار علمی نیز شما در یک انباری با مخ نمی‌توانید فرمول روی دیوار نقش کنید و در نهایت به یک کشف بزرگ برسید در حالی که دنیای امروز، ایجاب نمی‌کند حتی یک لحظه دست از فکر به وضعیت مالی بردارید. پس باید تأمین باشید.

از پول که بگذریم به بی اخلاقی تاریخی خودمان می‌رسیم: طمع و حسادت که همواره در طول تاریخ بلاهای مختلفی سر همین دو بر سرمان آمده. محیط به ظاهر علمی ما هم چیزی فراتر از این دو نیست. بسیاری، اگر نه بخواهم همه با یک نگاه داوری کنم، درگیر موقعیت‌یابی برای درآمد بالاتر در دانشگاه‌ها هستند. پس نیاز به چند چیز دارند که مهم‌ترینشان در چشم بودن است. این در چشم بودن با تولید علمی حاصل نمی‌شود. کما اینکه درصد قابل توجه مقالاتی که از ایران منتشر می‌شود، ارزش علمی به معنای رهیافت جدید در خود ندارند. چیزی جز پدیده‌شناسی جزیی نیستند. (پدیده شناسی: برازش داده‌های تجربی و نظریه). ادامه مطلب

 همانطور که در پوستر تهیه شده توسط دوستان نشر باشگاه اطلاعات کامل را می‌بینید، به مناسبت ده سالگی فراگیری فعال نجوم، برنامه‌های ترتیب داده شده. باورم نمی‌شود که واقعاً یک دهه گذشت. کتابی که دوستش دارم، کتابی که شروع یک فعالیت طولانی مدت بود. کتابی که یادگاری از پدرم بوده. و کتابی که باعث شد تا خودم به شیوه‌های نوین آموزشی توجه خاصی داشته باشم.

و بیش از آن همین کاب باعث شد، حضور دیگری هم در جامعه داشته باشم: به عنوان کسی که در رشتۀ تخصصی خودش کار می‌کند، از همان موضوع‌ها برای مردم بگوید. یقیناً بنا به دلایل بسیاری حضور چشمگیری نداشته‌ام در این سال‌ها، ولی تصور نمی‌کنم تغییر روش، چندان هم بد باشد. آنچه که نمی‌داتم بسیار بسیار بیشتر می‌شود، چراکه برای حل نمی‌دانم‌ها و تبدیل به می‌دانم‌ها، به سؤال‌های بسیاری برخورد کردم. این را از قول فلاسفۀ یونان و بعدها مبدعین مکانیک کوانتم عرض می‌کنم: رسیدن به درک آنچه نمی‌دانید شروع دانستن است. جمله‌ای بیشتر به نام نیلز بوهر، یکی از مردان بزرگ علم برجای مانده. ادامه مطلب